گفتگویی عیدانه با علی دایی

گفتگویی عیدانه با علی دایی




 

 


گفتگویی عیدانه با علی دایی


تاریخ : شنبه ،
28 اسفند 1389

گفت‌وگو با دایی پس از ریکاوری پرسپولیسی ها در آخرین روزهای سرد زمستان ۸۹ انجام شد.

محل مصاحبه دفتر دایی در ورزشگاه درفشی فر بود و او آرام و شمرده به سووالات ما جواب داد و برخلاف کنفرانس های خبری‌اش چهره ای عصیانگر به خود نگرفت.

در زیر حرف‌های آخر سالی دایی را می خوانید:

*علی دایی در سال ۸۹ با حواشی فراوانی روبرو شد که پر سرو صداترین اش حمله یک بوقچی به او در حریم باشگاه پرسپولیس بود؛ خیلی از منتقدان دایی و پرسپولیس از او بخاطر این اتفاق حمایت کردند ولی سوال این است که دایی در طول سالهای گذشته چه مسیری را طی کرده که یک بوقچی به خودش اجازه می دهد به او بی حرمتی کند؟

-مسئله‌ای که متاسفانه در باشگاه اتفاق افتاد،باید ریشه کن شود. چه جوری می شود که یک نفر به خودش اجازه می دهد بیاید توی باشگاه و آنجا را حریم خودش بداند، داد و فریاد کند و به این تیم ناسزا بگوید؟ نابسامانی های فرهنگی موجود در باشگاه ها، مربوط می شود به عدم گزینش صحیح آدم هایی که به عنوان لیدر در باشگاه ها هستند. لیدر باید از هر لحاظ الگو باشد. من کلمه لیدر را به این معنا قبول ندارم. لیدر یعنی رهبر، اصلا لیدر کلمه بزرگی است. من بوقچی هم نمی گویم چون خدا وکیلی خیلی هایشان هم هستند که با وجدان کار می کنند و با شرف هستند. من خیلی هایشان را می شناسم که فقط به عشق پرسپولیس می آیند و مردم را دور و بر خودشان جمع می کنند، شعار به نفع تیم می دهند و تیم را تشویق می کند. شما نباید همه را با یک دید نگاه کنید. خیلی از آنها افراد با وجدانی هستند که اصلا احتیاجی به این کار ندارند. اطلاق کلمه لیدر به معنای رهبر، به آدم های بی صلاحیت، درست نیست. حالا اگر ما این لفظ را روی آنها می گذاریم، وظیفه چند برابر می شود. پس صرفا کسی که زور دارد و قدرتمند است که به درد کار لیدری نمی خورد. باید گزینش بکنیم و ببینیم که گذشته اش چه بوده است. اگر شما گذشته شماری از آنها رامرور بکنید، خیلی چیزها روشن می شود. شما به ارگانهای دولتی یا قضایی بروید تا متوجه خیلی از مسایل شوید.ولی یادتان باشد که علی دایی بواسطه موقعیت اجتماعی خود هرگز دست روی کسی بلند نمی کند. بگذرید آن اتفاق را این گونه برایتان تعریف کنم؛ ما در باشگاه پرسپولیس جلسه داشتیم و پس از ترک جلسه مشغول صحبت با آقای کاشانی بودیم که این بوقچی از پشت سر به من حمله کرد؛ علی دایی آدمی نیست که بخواهد از این جور آدمها بخورد و سرش را پایین بیندازد و برود. مردم مرا بعنوان یک علی دایی تحصیل کرده دانشگاه شریف می شناسند و از من انتظار دارند. مطمئن باشید اگر علی دایی نبودم آن بوقچی زیر دست و پای من له می شد.


*خیلی ها می گویند دایی از وقتی به تیم پرسپولیس آمده با حضور برخی افراد در اطراف تیمش مخالفت کرده است؛ آیا شما با حضور برخی دور و بر پرسپولیس مخالف هستید؟

-علی دایی در جایی که کار می کند، سعی دارد که آنجا سالم باشد. از زمانی که علی دایی اینجا کار می کند، دست خیلی ها قیچی شده است. در محیط کار، یک نفر هم نمی تواند به من بازیکن بدهد.
مطمئنا اگر دور و بر تیم خلوت باشد، دیگر کسی به خودش اجازه نمی دهد که به ما بازیکن تحمیل کند البته خیلی ها دوست ندارند که من در این مقوله موفق باشم.

* چرا دایی از ضارب خود شکایت نکرد؟

-باور نمی کنید که من پس از آن اتفاق لااقل ۲۰۰ تا «اس ام اس» از این طرف و اون طرف پاک کردم!
مطمئن باشید که این، دفعه اول و آخری بود که گذشت کردم، چون باشگاه، حیطه کاری آقای کاشانی است. ولی من از این پس به کسی اجازه نمی دهم به من بی حرمتی کند.

*معمولا رابطه دایی با برخی رسانه ها تیره است و گاه گداری منتقد رسانه ها می شود.

-در اروپا همه گزینش می شوند. این جوری نیست که هر کس سرش را پایین بیندازد و چون خبرنگار است یا دوربین به دست دارد، همه کار بکند. قانون هم به هیچ عنوان، حق چنین اهانت هایی را به کسی نداده است. در آنجا قوانینی وجود دارد که خبرنگاران خاطی را جریمه می کند، به همین جهت آنها قبلا می روند و صحت و سقم موضوع را در می آورند و بعدا در روزنامه درج می کنند. یک بار در برلین، خبرنگاری به من تلفن زد و صحت و سقم موضوعی را از خود من پرسید. اگر آن موضوع که مربوط به من می شد، به اشتباه نوشته می شد، حیثیت نشریه آنها زیر سوال می رفت بنابراین از خودم پرسید تا مطمئن شود. اما بعضی از خبرنگاران ما هرچه دلشان بخواهد می نویسند. آلمان با آن عظمت ورزشی اش فقط دو نشریه ورزشی دارد (بیلد و کیکرز).
در قشر خبرنگاران و صاحبان نشریات ورزشی، خیلی ها هستند که زحمت می کشند و اخبار صحیح را درج می کنند، وجدان خودشان را سرلوحه قرار داده اند اما بعضی ها هم هر کاری دلشان بخواهد می کنند. این دسته، موجب آبروریزی در میان همکاران شما می شوند. در قشر مربیان هم بعضی ها آبروی ما را می برند. در هر قشری این افراد وجود دارند، اما متاسفانه چون ما نشریات ورزشی زیادی داریم، آسیب پذیری از این جهت هم زیاد است.
در کشورهای اروپایی با اینکه نشریات ورزشی برخی کشورهای دیگر را هم روی کیوسک می گذارند ولی باز هم شمار نشریات به تعداد نشریات ورزشی ما نمی رسد.

*بارها از برخی رسانه ها شکایت کردید؛ چه دلایلی داشت؟

-در مورد مسائل خصوص زندگی من، مطالبی به دروغ چاپ شده بود که از طریق قانون پیگیری کردم. هر کسی می تواند در زمینه فوتبال نظر بدهد. شما حق طبیعی تان است که مثلا از کار من خوشتان نیاید. دید فنی شما مثلا با دید فنی من فرق می کند – درست یا غلط - یا شما بیشتر از من می فهمید یا کمتر؛ از لحاظ فنی می توانید بنویسید، اما نمی توانید مسائل ناحق و نادرستی را به زندگی آدم مرتبط کنید! من خیلی از مسائل کذب را در مورد خودم در روزنامه ها خوانده ام، اما خیلی ناراحت نشدم، چون در مورد فوتبال و مسائل فنی بوده، ولی اجازه نمی دهم که وارد حریم شخصی من بشوند.


*البته در همان نشریات اروپایی خبرنگاران بی پرده وارد زندگی خصوصی افراد مطرح جامعه می شوند.

-شرایط اروپا فرق می کند. اصلا عقاید آنها اجازه می دهد که هر کاری بکنند و هر چیزی را در روزنامه هاشان چاپ کنند، اما فرهنگ و عقاید ما با آنها متفاوت است. خیلی از مسائلی که برای خارجی ها از لحاظ فرهنگی راحت است، برای ما مشکل دارد. مثلا همسر فلان ورزشکار با فلان ورزشکار عکس بگیرد ولی در اینجا این مسایل خوشایند نیست و مشکل ساز می شود.


* موضوعات مربوط به تیم پرسپولیس را در خانه هم مطرح می کنید؟

-در مواقع فراغت و در منزل اصلا به اختلافات مطبوعاتی که در نشریات برایم بوجود می آورند فکر نمی کنم و این نوع مشکلات را به خانه نمی برم، شاید فوتبال خارجی تماشا کنم یا در جواب همسرم، پاسخی در خصوص ورزش بدهم اما مسائل این چنینی را به منزل نمی برم. کسی که با من زندگی می کند، چه گناهی کرده که باید ناراحتی های ناشی از مشکلات خبری و سایر مسائل را تحمل کند؟

*پرونده اخراج علی دایی از تیم ملی هنوز در رسانه ها باز است؛ واقعیت دارد که دایی پس از اخراج خودش را پنهان کرد؟

-برخلاف شایعات، پس از اخراجم از تیم ملی پنهان نشدم و در مغازه ام در یوسف آباد نشسته بودم و دو روز بعد هم علی آبادی به من زنگ زد و مرا به سازمان تربیت بدنی دعوت کرد. گفتم:«شرمنده ام؛ لزومی ندارد نزد شما بیایم!» من نیاز مالی به کسی ندارم و خدا را شکر می کنم که زیر سایه هیچ بنده ای هم نیستم. فوتبال، همه چیز زندگی من نیست. فوتبال، بخشی از زندگی من است. برای بعضی ها این گونه نیست و فوتبال همه چیز آنهاست و با فوتبال همه چیز به دست می آورند و با همین فوتبال همه چیز را هم از دست می دهند. من اگر این جوری بودم که نمی رفتم درس بخوانم. هیچ وقت نمی رفتم مهندسی و سپس فوق لیسانس بگیرم. اگر فوتبال، همه چیز من بود، نمی رفتم کارهای تجاری انجام بدهم.


* ظاهرا علی دایی مثل بسیاری از مربیان همیشه چمدان هایش برای رفتن از تیم بسته است؟

-من به فوتبال عادت کرده ام اما فوتبال یک روز برد دارد و روز دیگر باخت، و این طبیعی است. شما نمی توانید بگویید که من همیشه می برم. من همیشه خودم را آماده کرده ام که اگر روزی مرا از پرسپولیس کنار بگذارند، برایم غیرمنتظره نباشد. مگر دنیا تمام می شود؟!

*این پرسپولیس می تواند قهرمان شود؟

-تمام امید ما این است که قهرمان شویم. الان شما نگاه کنید، هشت هفته مانده و ما شش امتیاز با صدر جدول فاصله داریم. من فکر می کنم در لیگ ما، با این توانایی هایی که پرسپولیس دارد می شود قهرمان شد. این کار، شدنی است. همانطور که پنج تا بازی را پی در پی می بازیم، در شش تا بازی هم بهترین نتیجه را می گیریم. در فوتبال هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. ما اگر یکدل باشیم، خیلی کارها را انجام می دهیم.

* طی هفته های گذشته بارها از زبان دایی و حبیب کاشانی شنیده شده که آنها با هم اختلاف ندارند. معمولا سوابق نشان داده هنگامیکه در فوتبال ما گفته می شود اختلافی وجود ندارد یعنی اینکه همه چیز آتش زیر خاکستر است.

-من نمی گویم که نظراتم با آقای کاشانی صددرصد موافق بوده، اما هیچ موقع ایشان در کار من دخالت نکرده و من هم در کار ایشان دخالت نکرده ام. همه، جایگاه خودمان را می شناسیم و کارمان را انجام می دهیم. اگر این طور نبود که من الان اینجا پیش شما نبودم.
قبل از اینکه آقای کاشانی مدیر من باشد، رفیق هجده سال پیش من است. رفاقت برای من اهمیت زیادی دارد چون ممکن است فردا مرا اخراج بکنند، اما رفاقت من با آقای کاشانی خدشه دار نمی شود. در این یک سال و خرده ای که با آقای کاشانی همکاری داشته ام، هیچ گونه مشکلی نداشته ام. اگر هم مشکلی بوده، آن قدر کوچک بوده که گفتنش بیجاست و خیلی راحت حل می شود.


* علی دایی در سالی که گذشت یک نو رسیده داشت.

-در این مدت خدا به من خیلی لطف داشته و امسال هم قشنگ ترین چیزی که برای من اتفاق افتاد این بود که خدا یک دختر خوشگل به نام «نورا» به من داد. خدا را شکر می کنم.

*اوقات فراغت شما چطور سپری می شود؟

-بخش اعظم وقت آزاد من، مربوط به خانواده می شود. خداوند همه چیز را به آدم نمی دهد، من شکر می کنم که خداوند این جایگاه را در بین مردم به من داده، اصلا مطمئنا خیلی چیزهاست که انسان از آنها فاصله دارد و دور است. مطمئنا به علت محدودیتهای شغلی ام، نمی توانم مثل بعضی ها، دائم در کنار خانواده ام باشم. تمام دوستان من به اتفاق خانواده هایشان به مسافرت می روند اما من به سبب کارم، نمی توانم آنها را همراهی کنم و به همین جهت اصلا اهل رفیق بازی نیستم و هر زمان که وقت آزادی پیدا کنم، در کنار خانواده ام صرف می کنم.


* همواره از مردم تشکر کرده اید؛ رابطه دایی با جامعه چطور است؟

-بعضی ها می آیند با ما عکس می گیرند و ابراز احساسات می کنند که آدم نمی تواند آنها را با چیز دیگری عوض کند. در این مواقع، حس و حال معنوی به انسان دست می دهد و آدم می فهمد که طرف از ته دل حرف می زند و الا همه دنبال امضا می آیند اما بعضی وقتها اتفاقاتی پیش می آید که انسان را به فکر فرو می برد. یک بار کاری داشتم و در خیابان بودم و به خانم مسنی برخوردم که به من گفت پسرم، این تسبیح را من شش ماه است برای تو گرفته ام. اصلا نمی دانستم که چه شد تا اینکه خدا خواست و من امروز تو را دیدم، خیلی ها به من لطف می کنند و در حقیقت این لطف خداست که مردم، مرا دوست داشته باشند و بعضا الگوی خودشان قرار دهند. این باعث افتخار من است.

*سال ۸۹ تمام شد ولی کریم باقری به پرسپولیس برنگشت.

-کریم باقری را خیلی دوست دارم و با او زندگی کرده ام و بهترین دوران جوانی خودم را با او بودم. به اعتقاد من، کریم، تصمیم اشتباهی گرفت. او همیشه جزو بهترینها بوده است، کریم، عامل مثبت و بزرگی بود که همیشه در تیم به ما کمک می کرد. شاید رفتن کریم در آن شرایط باعث شد که بچه ها از لحاظ روحی – روانی افت کردند، نتایج بدی هم که گرفتیم، بعد از رفتن کریم بود. کریم، عنصر بزرگ و بازیکن خوبی بود. الان هم با او در ارتباط هستیم و از دوستان من است. ما فوتبال مان را قاطی زندگی و رفاقتمون نمی کنیم. اما به هر حال من فکر می کنم که کریم تصمیم درستی نگرفت. شاید کریم از اینکه کم بازی می کرد، دلخور بود اما شما دیدید که این بازیکن با شخصیت و بزرگ، اصلا و ابدا مزاحمتی برای پرسپولیس ایجاد نکرد در حالی که بعضی ها در چنین شرایطی، کارهای ناشایست و حاشیه ای انجام می دهند.


*امکان دارد دایی بواسطه موقعیت خود در جامعه روزی وارد سیاست شود؟

-آدم سیاسی نیستم و هیچ وقت مرا در این عرصه نخواهید دید. من به دنبال سیاست نبوده ام و الان هم به دنبال مدیریت در ورزش نیستم. شاید اگر می خواستم رییس فدارسیون بشوم، قبلا می توانستم این کار را بکنم. دوست ندارم چنین کاری را انجام بدهم، چون مطمئنا اگر بخواهم به آنجا بروم، باید سیاسی باشم. اگر یک چیز مستقلی بود، حتما با کمال میل می رفتم اما چون باید سیاسی بشوم، نه!


* علی دایی اهل sms بازی است؟

-شماره قدیمی من شاید روزی ۲۰۰، ۳۰۰ بار زنگ بخورد، اما شماره جدیدم که هنوز کسی جز خانواده و نزدیکانم آن را ندارد، شاید روزی ده بار بیشتر زنگ نخورد؛ من اصلا SMS بازی بلد نیستم و هر چه هم برایم می آید، پاک می کنم، بعضی ها را هم که قشنگ است نگه می دارم.


* می گویند دایی شیک پوش است؛ معمولا لباس هایتان را از کجا تهیه می کنید؟

-من دوست دارم که تمیز و شیک باشم و به دنبال اسم و مارک خاصی نیستم. اگر از لباسی خوشم بیاید هر قیمتی که باشد آن را تهیه می کنم، اما دلم نمی آید که خیلی گران بخرم. یک بار پدر خدابیامرزم با مادرم به مونیخ آمد. وقتی که برای خرید با پدرم می رفتم، قیمت ها را به او کمتر از قیمت واقعی می گفتم، اما ایشان به من می گفت که من به ایران که رفتم، خیاطی را در اردبیل می شناسم و به او سفارش کت و شلوار می دهم و با بقیه پول، برای کسی لباس می دوزم. اصلا درست نیست که انسان برای یک پیراهن، یک میلیون پول بدهد. ضمن آنکه من همیشه پایم را به اندازه گلیم خودم دراز کرده ام ولی همیشه تمیز و شیک می پوشیدم تا در جامعه الگو باشم و جوانی که به من نگاه می کند او هم تمیز بپوشد. همین طور قریب به اتفاق خرید لباسهایم با انتخاب خودم و بعضا با مشورت خانمم است.


* قصد ندارید روزی کتاب خاطرات خود را بنویسید؟

-کتاب خاطراتم را شروع کردم. خیلی چیزها را هم نوشتم ولی فعلا فرصت ادامه دادنش را ندارم.


کلمات کلیدی : خبر ورزشی ، اخبار باشگاه پرسپولیس ، نتیجه بازی پرسپولیس ، روزنامه پرسپولیس ، سایت خبر ورزشی ، مصاحبه علی کریمی ، اخبار ورزشی ، اخبارورزشی ، اخبار فوتبال ، گل های دربی ، تک گل